زمانی که فریا یکی از دیدبانان تایتانی در حال گشت و گذار در ازراث بود، توله پلنگی را پیدا کرد تحت حمله ی گله ای از گرگ ها بود. مادر او در حال حاضر کشته شده بود و درندگان بزرگ تر این موجود کوچک را زخمی می کردند. اما فریا می دید که توله پلنگ تسلیم نمی شود و با پنجه های تیزش به مهاجمانش حمله میکرد. طولی نکشید که گرگ ها دور شدند و از آسیب بیشتر رساندن به توله پلنگ امتناع کردند. فریا تلاش کرد تا توله پلنگ را بگیرد اما در جواب پنجه ی تیز موجود کوچک را چشید اما او عصبانی نشد، در عوض او از تسلیم نشدنش بسیار خوشحال شد. فریا زخم های او را درمان کرد و نام او را آشامن(Ashamane) گذاشت. در طی سال ها آشامن تبدیل به پلنگی بسیار بزرگ شد که هیچ گرگی جرات شکار او را ...